نظام اجتماعی

نظام اجتماعی

 جامعه آرژانتین متشکل از جمعیت مهاجر گسترده ای است که بصورت مداوم با کشورهای مادر در تعامل و تبادل می باشند. علاوه بر آن روند ورود مهاجرین جدید به کشور همچنان بصورت وسیع ادامه دارد، در سالهای اخیر مهاجرین قانونی و غیرقانونی جدیدی از کشورهای همسایه ( از جمله بولیوی، اکوادور و پرو) و کشورهای دیگر بویژه چین و کره جنوبی به این کشور وارد شده اند. بنابراین نظام اجتماعی در نتیجه این تبادلات بصورت دائمی در حال تکامل و پویائی می باشد. در یخش های پیشین گفته شد که اکثریتن قاطع جمعیت آرژانتین را مهاجرینی تشکیل می دهند که بخش اعظم آنها در طول یکصد سال گذشته به این کشور مهاجرت نموده و بخش قابل توجهی از آنها در نتیجه اجبار ترک وطن نموده اند. بنابراین بعد از طی دوره اضطرار مجددا رابطه خود را با موطن اصلی برقرار کرده اند. از آن جمله می توان به پایان دوره امپراطوری عثمانی ، جنگ های اول و دوم جهانی و ... اشاره نمود. نتیجه این موضوع برای کشور آرژانتین؛ وجود جمعیت و اتباعی است که وابستگی روحی عاطفی کمتری با این سرزمین برقرار کرده و« ملت» به معنای واقعی و عملی محسوب نشود.

این وضعیت در بررسی هنجارها و ارزش های اجتماعی و یا قواعد و مقررات عرفی جامعه و حتی نهاد خانواده به خوبی مشاهده می شود. با عنایت به اینکه نوع روابط مهاجرین و هنجارها و ارزش های اجتماعی آنها در بخش های دیگر به تفصیل اشاره شده است، در این فصل سعی شده است متناسب با وضعیت این کشور ، نظام اجتماعی و هنجارهای این جامعه مورد بررسی قرار گیرد.

 

نوع جامعه

کشور آرژانتین از نقطه نظر جغرافیائی یک مزرعه بسیار بزرگ است. بخش اعظم کشور  را سرزمین های هموار و بسیار حاصلخیزی تشکیل می دهند که از موهبت بارش فراوان بهره مند هستند. به همین دلیل شغل اصلی ساکنین اولیه و مهاجرین کشاورزی و اولین محصولات صادراتی آرژانتین نیز کشاورزی و سپس فروارده های دامی بوده است. این وضعیت همچنان ادامه دارد. آرژانتین در حال حاضر نیز قطب عمده صادراتی بسیاری از محصولات کشاورزی ( از جمله سویا ، ذرت، آفتابگردان) و دامی ( گوشت گاو) است. براساس آمارهای جهانی آرژانتین سومین تولید کننده سویا در جهان است( کشورهای آمریکا و برزیل در رده های اول و دوم هستند).  به همین ترتیب این کشور یکی از عمده ترین کشورهای صادرکننده گوشت در جهان می باشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که بخش قابل توجهی از جمعیت فعال این کشور در بخش کشاورزی؛ دامپروری و صنایع وابسته به آن مشغول به کار هستند. این عامل تأثیر مستقیمی در آداب ، رسوم و جشن های سنتی این کشور داشته است که در بخش های بعدی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

در کنار این عامل، آرژانتین بعنوان کشوری که از اکثریت قاطع جمعیت مهاجرین تحصیل کرده بهره می برد، از اواسط قرن بیستم روند صنعتی شدن را آغاز و به سرعت در این مسیر حرکت نمود. نتیجه این روند، تبدیل آرژانتین به کشوری بود که در بسیاری از صنایع از تکنولوژیهای پیشرفته بومی بهره می برد. ازجمله می توان از اتومبیل سازی ( بویژه دربخش قطعات)، دارو و فناوری هسته ای نام برد. با این وجود تأثیرات صنعتی شدن را تنها در چند شهر عمده کشور می توان مشاهده نمود و بافت غالب همچنان کشاورزی و دامداری است.

 

اقلیتهای  قومی، نژادی و مذهبی

آرژانتین یکی از معدود سرزمین هایی است که اقوام مختلف مهاجر به این کشور، تشکیل دهنده جمعیت غالب کشور می باشند. بسیاری از اقوام مختلف در طی سالیانه متمادی و قریب دو سده حضور در این کشور ، به عنوان عضوی از جامعه تبدیل شده و اکنون جامعه اقلیت محسوب نمی شوند.

بخشی از اقوام مهاجر علیرغم حضور متمادی در این کشور، همچنان هویت خود را به عنوان یک اقلیت حفظ کرده و با تشکیل سازمانها و انجمن های صنفی، در تلاش بوده اند تا منافع خود را از طریق این انجمن ها دنبال نمایند. بنابراین کارویژه این سازمانها بیشتر حفظ منافع قوم و گروه تشکیل دهنده آن بوده است. در این بخش به مهمترین گروههای قومی مذهبی حاضر در آرژانتین اشاره می شود. در این بین به جز ماپوچه ها که از اقوام اصلی و بومی سرزمین آرژانتین محسوب می شوند، مابقی مهاجرین خارجی می باشند. ذکر این نکته حائز اهمیت است که در سالهای اخیر اقلیت های قومی دیگری در حال شکل گیری هستند که مهمترین آنها چینی ها، ژاپنی ها و ... هستند یا اینکه برخی گروههای قومی در درون خود به شعب مختلفی تقسیم می شوند که در بحث زیر به آنها اشاره نشده است و صرفا مهمترین گروههای قومی، نژادی ، مذهبی مورد اشاره واقع شده اند.

 

اقلیت های نژادی

الف)  بومیان آرژانتین:

دربخش تاریخ آرژانتین اشاره ای گذرا به بومیان اصلی این سرزمین و نابود سازی آنها توسط استعمارگران کاشف این منطقه صورت گرفت.در حال حاضر مهمترین بومیان ساکن آرژانتین ماپوچه ها هستند. سایر اقوام بومیان مثل آگیرا ، گوارانی و ... بدلیل مهاجرت از این کشور به سرزمین های مهاجر، تعداد قابل توجهی را در کشور تشکیل نمی دهند. بنابراین در این بخش تنها به ماپوچه ها اشاره می شود.

 

پامپاس در آرژانتین بصورت سنتی یک منطقه بدون قانون لقب گرفته بود. محل پرورش گاوها و اسب های وحشی که زبانزد بودند و گاوچران های بومی معروف به گائوچوی وحشی. بومیان در این منطقه برای سالها و سده های متمادی زندگی می کردند. بین سالهای 1879-1878 سیاست جذب مهاجرین اروپائی ، به سیاست استراتژیک دولتهای وقت تبدیل شد و به منظور ترغیب آنها ، حاصلخیز ترین مناطق کشور و بلکه جهان بعنوان هدیه مهاجرین اروپائی تعیین گردید لذا باقمیانده بومیان ساکن در منطقه پامپاس یا کشته شده و یا به سمت بخش های جنوبی تر کشور و در واقع قطب جنوب رانده شدند. خولیو روکا که خود را فاتح بومیان می خواند این واقعه را یک گام اساسی در روند ایجاد ثبات در پامپاس خواند. همانند سایر نقاط جهان در این دوره با ورود راه آهن به کشور و اتصال ایالتهای مهمی چون بوئنوس آیرس، روساریو و کوردوبا، توسعه شهری شدت گرفت. کارگران کشاورز از این طریق می توانستند به مناطق مرکز کشور بروند و مشغول به کار شوند و محصولات کشاورزی با هزینه کم از نقطه ای به نقطه دیگر حمل شوند.

مهمترین گروهای مهاجر اروپائی را ایتالیائی و اسپانیائی ها تشکیل می دادند و در بین دو گروه اخیر نیز نسبت ایتالیائی نیز به طور محسوسی بیشتر بود که علاوه بر آنها تعداد قابل توجهی از ملل دیگر، همچون فرانسوی ها، آلمان ها، لهستانی ها، ترک های عثمانی و یهودیان روس به آرژانتین سرازیر شدند. بین سالهای 1940-1860 بیش از 3 میلیون نفر از اروپا راهی آرژانتین شدند.

گفته شد که بومیان اصلی با عنوان گروههای "قانون گریز" و" اصلاح ناپذیر" یا کشته شدند و یا به مناطق بدآب و هوا کوچانیده شده و در نهایت ناپدید شدند. نکته مهم دیگر این است که بخش های وسیع مرکزی کشور، قطعه بندی شده و در اختیار مهاجرین اروپائی که متمدن شمرده می شدند، قرار گرفت. از آن موقع این بخش از آرژانتین که جمعیت کمی را در خود جای داده بود ، با ورود راه آهن و اهمیت یافتن کشاورزی به قطب اصلی کشور تبدیل شد که در دست اروپائی ها بود. در بخش های بعدی مشخص خواهد شد که در واقع این مهاجرین جدید سرنوشت کشور را در اختیار گرفتند تا جائی که در واقع امروزه مسئولین آرژانتین همه از نسل های بعدی مهاجرین اروپائی هستند.

 

ب) ماپوچه :

ماپوچه ها قوم مبارز بومی آرژانتین بودند که در مقابل تهاجم اسپانیائی ها به سرزمین خود برای حدود سه قرن مبارزه کردند و توسط این اشغالگران که در پی نابودی آنها بودند، به تدریج از سرزمین های اصلی خود رانده شده و از این مقطع در پی حفظ حیات و بقای خود بودند. عبارت وینکا  به معنی غیر ماپوچه در فرهنگ ماپوچه ای همراه با بی اعتمادی و بیگانگی ادا می شود که در حقیت ناشی از تنفر از اسپانیائی های مهاجمی است که این قوم بزرگ را در سرزمین مادری خود به نابودی کشاندند. در حال حاضر این قوم بزرگ در استان نئوکن زندگی می کنند و  براساس برخی از آمارها جمعیت آنها به دویست هزار نفر نیز می رسد.تنها در همین استان است که زبان انها در برخی از مدارس خاص آموزش داده می شود. در کل منطقه آمریکای لاتین تنها قومی بودند که در کل دوران استعمار اسپانیا با آنها مبارزه می کردند. ماپوچه که در زبان محلی به معنی « مردم سرزمین»( ماپو به معنی سرزمین، زمین و چه به معنی مردم و ملت)  می باشد، وابستگی زیادی به سرزمین آبا و اجدادی خود دارند. سازمان ماپوچه ها قبیله ای است و به قبایل بسیار زیادی در بخش ها و محدوده های تحت سلطه خود تقسیم می شده اند. دفاع از فرهنگ و بدست آوردن مجدد سرزمین های اصلی خود واقع در منطقه پاتاگونیا مبارزه ای تاریخی است که این جمعیت و اقلیت بزرگ بومی کشور تا حال حاضر نیز به آن ادامه داده است اما بدلایل وجود قوانینی که در دولتهای اولیه آرژانتین وضع شده است، تاکنون موفقیتی نداشته اند. تخمین زده می شود که بیش از 90 درصد اراضی بسیار حاصلخیز منطقه پاتاگونیا به مهاجران اروپائی هدیه شده و و اکنون مالکان خصوصی دارد.

ماپوچه ها در اصل از «دره آرائوکو» شیلی به منطقه پاتاگونیا مهاجرت کردند و به همین دلیل توسط مهاجمان اسپانیائی «آرائوکن ها»  نامیده شدند.

 

در سال 2002 ، ماپوچه ها باز از سرزمین خود با خشونت رانده شدند. دراین سال گروه بنتون ایتالیائی ازطریق دادگاه توانست حکم اشغال 900 هزار هکتار از سرزمین های حاصلخیز منطقه را بدست بیاورد. این حکم با توجه به اسنادی که گروه مزبور ارائه داد که در واقع دستور یک رئیس جمهور آرژانتین مبنی بر هدیه این مقدار اراضی به ایتالیائی ها بود، صادر گردیده بود. در واقع روسای جمهور پس از استقلال آرژانتین در جهت آرزوی خود مبنی بر مهاجرت اروپائی ها به این سرزمین و تشکیل یک کشور اروپائی، بذل و بخشش های اینچنینی زیادی کرده اند  بگونه ای که گفته می شود امروزه بخش اعظمی از کشور به تملک اروپائیها در آمده است. یهودیان و در سالهای اخیر چینی ها مالک بخش وسیع دیگری از خاک بزرگ آرژانتین شده اند.

زمانی که اسپانیائی ها به آرژانتین رسیدند، ماپوچه ها از راه کشاورزی امرار معاش می کردند در واقع حرفه اصلی ماپوچه کشاورزی بود اما پس از استعمار اسپانیا و بویژه اقدامات دولتهای پس از استقلال، ماپوچه ها از زمین های اصلی و حاصلخیز خود رانده شدند. متناسب با وضعیت جغرافیائی فعلی که ماپوچه ها ساکن آن هستند، حرفه  غالب آنها تغییر کرد و امروزه شغل اصلی آنها دامپروری و بویژه گاوداری است. در کنار آن یکی از مراکز اصلی تولید صنایع دستی آرژانتین بویژه جواهرآلات، نقره کاری ، کارهای روی چوب و چرم کشور  توسط ماپوچه ها تولید می شود که مورد استقبال جهانگردان خارجی در سفر به آرژانتین نیز قرار گرفته است.  لباس مردان ماپوچه شامل کت چرمی همراه با لنگ هایی به کمر است. روسری نیز جزو پوشش همیشگی زنان ماپوچه است. 

 زندگی جمعی ماپوچه ها بر سنت قبیله ای استوار است در قبایل اصل اساسی خانواده است. یک قبیله  که در زبان ماپوچه ای«لوف» خوانده می شود، مجموعه ای متشکل از اقوام و بستگان فامیلی و عشیره ای است که در منطقه خود در کنار یکدیگر زندگی می کنند و در همه امور به یکدیگر کمک می کنند. این قبایل هرکدام توسط بزرگ قبیله که الزاما بزرگ سنی نبوده و بیشتر مجموعه ای از شرایط از جمله سن، شجاعت و حمایت از افراد قبیله و ... باعث شده که وی به عنوان رئیس انتخاب شود، هدایت می شوند. روسای هر قبیله «لونکو» خوانده می شوند. سنت های بجای مانده از قبیله حکم قانون اساسی قبیله را داشته و غیرقابل تخطی هستند. این قوانین اصطلاحاً «آدماپو» نام گرفته اند. 

 

اقلیت های مذهبی

یهودیان آرژانتین و یا آرژانتین یهودیان

از جمله اقوامی که بصورتی بسیار خاص در جهت کسب منافع خود گام برداشته اند، یهودیان می باشند. موضوع نفوذ یهودیان در ساختار اقتصادی و سیاسی و فرهنگی کشور آرژانتین بر کسی پوشیده نیست. تعداد قابل توجه یهودیان درآرژانتین ، حضور گسترده آنها در عرصه های اجتماعی، اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی آرژانتین ، نه تنها آنها را به عنوان یک اقلیت نژادی و مذهبی قوی به نمایش می گذارد، بلکه توان اعمال نفوذ در عرصه های تصمیم گیری و سیاست گذاری در کلیه زمینه ها به نوعی سرنوشت این کشور را تحت تاثیر منافع گروهی آنها قرار داده است.

برداشت موجود از یهودیان در آرژانتین آیینه تمام نمایی از نقش این عده در این کشور و یا حتی در دیدگاهی فراتر در آمریکای جنوبی و مرکزی نمی باشد. قضاوتهای موجود از این گروه معمولا مبتنی بر این برداشت است که یهودیان را به عنوان گروهی اقلیت نژادی و مذهبی معرفی می نماید که به عنوان وصله ای ناجور بر کشور آرژانتین با اتکاء به حمایت خارجی و قدرت اثر گذاری بر روند های تصمیم گیری در ارکان سیاسی، منافع گروهی خود را حاصل می نمایند. در این دیدگاه یهودیان یک گروه اقلیت با نفوذ با نقش یک گروه فشار سیاسی معرفی می شوند. براین اساس در زمینه مطالعه موضوعات مربوط آرژانتین میتوان مقوله «یهودیان آرژانتین» را مد نظر قرارداد. لیکن شاید با تغییر زاویه دید و کمی دقت در تحولات تاریخی بتوان موضوع یهودیان آرژانتینی را با مفهوم جدید دیگری تحت عنوان «آرژانتین یهودیان» مورد بررسی قرارداد.

با توجه به ماهیت شکل گیری هویت ملی در آرژانتین که به نظر عده ای هنوز به پایان نرسیده است و دارای قوام نیست ، یهودیان با انسجام داخلی و با اتکاء بر قومیت و آئین یهودی، شکلی سازمان یافته از یک هویت را در جامعه از هم گسیخته آرژانتین به نمایش می گذارند. در این جامعه در حالیکه هنجارها و رفتارهای فردی ، اجتماعی و سیاسی بر محور منافع ملی بر پایه هویت ملی شکل نگرفته است و رفتارها و هنجارها بر پایه منافع فردی تعریف و تبیین می شوند و به عبارتی هویت ملی، منافع ملی شناخته شده و تعریف نشده است. یهودیان با ارائه تعریف مشخص از قومیت، هویت، منافع گروهی و سازماندهی مبتنی بر منافع جمعی از سایر گروههای مهاجرین به این کشور (آرژانتین) متمایز می شوند و به همین دلیل آنها توانسته اند در حدود 2 قرن با توسعه سازمانها و نهادهای مذهبی ، آموزشی و اقتصادی به نفوذ سیاسی دست یابند و به گواهی تاریخ در بسیاری از مقاطع تاریخی با قرار گرفتن در مناصب سیاسی به نفع منافع درون گروهی یهودیان فعالیت نمایند. از این دیدگاه نمی توان یهودیان را اقلیتی در آرژانتین به شمار آورد. بلکه با این برداشت یهودیان جمعیتی اقلیت هستند که در اوج اقتدار و قدرت، سرزمین آرژانتین را متعلق به خود می دانند. در این ارتباط میتوان به برخی از گمانه زنی های موجود مبنی بر اینکه صهیونیسم بین الملل قبل از اشغال فلسطین برای اسکان یهودیان و ایجاد کشور یهودی، آرژانتین را مد نظر داشته اند، لیکن سیر حوادث و سیاستهای استعماری انگلستان موجب تجدید نظر در این ایده وتاسیس دولت نژاد پرست صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی فلسطین گردید. صحه گذارد.  

 

  اقلیتهای قومی

اعراب و یهودیان بزرگترین اقلیت ساکن در آرژانتین می باشند. شاید تفاوت بین این دو گروه در آن است که یهودیان عمدتاً خود را آرژانتینی می دانند و بیشتر اکنون بعنوان یک اقلیت مذهبی داخلی مطرح می باشند اما اعراب همچنان بر کشور مبدأ خود باقی مانده و بسیاری از آنها تابعیت خود را حفظ نموده اند. به همین دلیل گفته می شود که سوری ها و لبنانی ها بیشتر اقلیت اعراب ساکن آرژانتین را تشکیل می دهند. با عنایت به تقسیم بندی فوق، وضعیت یهودیان در بخش اقلیت های مذهبی مورد بررسی قرار می گیرد و اعراب بعنوان یک اقلیت قومی در این قسمت مطرح می شوند.

 

الف) اعراب یک اقلیت گسترده اما بدون انسجام

از زمان حضور اعراب در آرژانتین بیش از یک قرن می گذرد. شواهد تاریخی نشاندهنده آن است که این اقلیت قومی - مذهبی با مشکلات زیادی دست به گریبان بوده است. اگرچه یک تاریخچه رسمی از زمان حضور اولیه اعراب در آرژانتین وجود ندارد اما بنظر می رسد مشکلات موجود در امپراطوری عثمانی، مهمترین دلیل مهاجرت جمعی اعراب به این کشور جنوبی قاره آمریکا باشد. این گروه از اعراب عمدتا از اوایل قرن بیست از خاورمیانه شروع به مهاجرت به آرژانتین کردند. اولین حضور ثبت شده اعراب در آرژانتین به مهاجرت عرب های سوری بین سالهای 1860-1850 از امپراطوری عثمانی باز می گردد اما موج اول مهاجرت  عمده اعراب به آرژانتین بین سالهای 1870 تا جنگ جهانی اول اتفاق افتاده است. گفته شده است که این گروه از مهاجرین بیشتر سوری - لبنانی از اقلیتهای مسیحی و ارتدوکس ساکن امپراطوری عثمانی بوده اند که بدلیل مشکلات و تضییقاتی که برای آنها ایجاد شده بوده است، به آمریکای لاتین و از جمله آرژانتین مهاجرت کرده اند. بنابراین می توان گفت که موج اول مهاجرت گسترده اعراب مربوط به سوری - لبنانی های عمدتا مسیحی امپراطوری عثمانی به آرژانتین بوده است. با وقوع جنگ جهانی اول و در نتیجه محدودیتهایی که در سفرهای خارجی بویژه از طریق دریا بوجود آمد، این جریان مهاجرتی گسترده با افت شدیدی روبرو شد. براساس آمارهای موجود در این دوره، سوری- لبنانی ها سومین گروه مهاجرین در کشور محسوب می شده اند.

دومین موج مهاجرتی اعراب به آرژانتین بین سالهای 1920 تا 1945 اتفاق افتاده است. در این مقطع برخلاف دوره اول ، بیشترین گروه مهاجر را مسلمانان سنی و دروزی تشکیل می دادند. مهمترین دلیل نیز رشد بالای اقتصادی آرژانتین و وجود کار و برخلاف آن بیکاری و اوضاع نابسامان کشورهای جدا شده از امپراطوری عثمانی و مستعمرات جدید فرانسه بوده است. بنابراین امید به یافتن کار و زندگی بهتر دلیل اصلی این مهاجرت به شمار می رود.

در اواخر دهه 1920 بدلیل مسائل داخلی کشور، روند مهاجرت گسترده به آرژانتین متوقف شد وحتی بسیاری از مهاجرین به کشورهای خود و یا سایر نقاط عزیمت کردند. البته بین اعراب مراجعت به کشور کمتر اتفاق افتاده است. در همین راستا مقصد مهاجرتی سوری - لبنانی ها از آرژانتین به برزیل، شیلی و آمریکا تغییر یافت.

موج سوم مهاجرتی اعراب عمدتاً بین سالهای 1945 تا 1974 است. در این دوره روند مهاجرت سوری- لبنانی ها به آرژانتین بصورت ثابت و همراه با رشد کم ادامه یافت. در دو مقطع پایان جنگ جهانی دوم و جنگ های داخلی لبنان 1958 در این دوره رشد مهاجرت به آرژانتین بسیار گسترده می شود. در این دوره باید مهاجرت فلسطینی ها به آرژانتین را نیز اضافه کرد.

دوره چهارم از سال 1975 تاکنون است. در این دوره طولانی، مقاصد مهاجرتی اعراب سوری و لبنانی تغییر می کند اما همزمان بدلیل شروع مهاجرت سایر اعراب از کشورهای دیگر از جمله کشورهای آفریقائی ( الجزایر و ... ) روند ورود مهاجرین عرب به کشور همچنان با یک شتاب ثابت ادامه می یابد.به غیر از دوره اول مهاجرت اعراب سوری- لبنانی که عمدتاً مسیحیان بودند در سایر ادوار، عمده اعراب مهاجر به آرژانتین را مسلمانان تشکیل می دادند.

نکته مهمی که در مورد کلیه مهاجرین وارد شده به کشور و بویژه مهاجرین عرب مشاهده می شود، عدم تناسب جنسیتی این مهاجرین است. بدین معنی که اکثریت قاطع مهاجرین وارد شده به آرژانتین در طول دوره های مختلف را مردان جوان تشکیل می دهند. مقایسه ترکیب جنسیتی مهاجرین عرب و سایر مهاجرین نشان می دهد که نسبت مردان به زنان وارد شده به کشور در بین مهاجرین عرب دو برابر سایر مهاجرین است. دلیل این امر نیز به قوانین کشور عثمانی(در مقطع مهاجرتهای اولیه) و نیز مردسالاری حاکم بر فرهنگ عربی نسبت داده شده است. تأثیر و عواقب این عامل بر جمعیت مهاجرین عرب در سالهای بعد و بویژه عدم انسجام اقلیت عرب  بسیار گسترده بود. به این دلیل که جوانان عربی که به کشور آرژانتیتن مهاجرت نموده بودند، اغلب بصورت غیرقانونی از کشور خود خارج شده بودند و بنابراین امکان بازگشت به کشور خود را از  دست می دادند و از سوی دیگر فرهنگ عربی امکان تصمیم گیری زن مجرد را برای خروج از کشور نمی داد، لذا جوانان عرب مهاجر در آرژانتین با دختران سایر مهاجرین ازدواج نمودند و بدین ترتیب نه تنها خود بدلیل دور افتادن از کشور مادری فرهنگ اصیل خود را کم کم فراموش نمودند بلکه نسل های بعدی آنان به کلی با فرهنگ پدری خود فاصله گرفتند.

براساس اسناد تاریخی آرژانتین در سال 1872، تعداد 4 ترک به آرژانتین وارد شده اند، به همین ترتیب در سال بعد 23 نفر وارد شده اند روند افزایشی همچنان ادامه داشته است تا اینکه در سال 1897 این تعداد به 1133 نفر افزایش می یابد. در سال 1905 این رقم به متوسط سالیانه 6300 نفر می رسد.در سالهای 1910 و 1912 به ترتیب 11541 و 15548 نفر افزایش می یابد. و این روند افزایشی تا سال 1920  همچنان ادامه داشته است.

در اسناد مهاجرتی آرژانتین تا سال 1899 برای این مهاجرین عبارت ترک استفاده می شده است.در سال 1899 عبارت عرب در کنار نام مهاجرین سوری - لبنانی وارد شده به آرژانتین نیز دیده می شود.در برخی اسناد تا سال 1920 عبارت مسلمان نیز وارد اسناد شده وبنابراین از هر سه عبارت استفاده می شده است.

پس از فروپاشی امپراطوری عثمانی وتشکیل کشور سوریه، ازاین پس عبارات ترک، عرب ، سوری و مسلمان بدون در نظرگرفتن تفاوت های آنها در اسناد بکار رفته است. بنظر می رسد این مطلب بیشتر به میزان سواد سئوال کننده و پاسخ دهنده برمی گشته و بدلیل اطلاع کم از تفاوت های آنها به همین شکل مورد استفاده قرار گرفته و در اسناد ثبت شده است. 

 

ب) ارامنه در آرژانتین

اگر چه مهاجرت اولیه ارامنه به آرژانتین به اواخر قرن نوزدهم برمی گردد اما اولین موج مهاجرت که از آن به مهاجرت اجباری تعبیر شده  مربوط به دهه 1910  و قتل عام در سیلیسیاه (منطقه در سواحل دریای مدیترانه در ترکیه ) می باشد. در آوریل سال 1909 آغاز دوره جدید مهاجرت ارامنه به آرژانتین بود که بین سالهای  1915-1922 با گسترش کشتار ارامنه مهاجرت دستجمعی نیز تشدید شد. ادعا شده است که در این کشتار بیش از 1،500،000 نفر از ارامنه کشته شدند و بازماندگان بدنبال یک سرپناه به نقاط مختلف از خاورمیانه، اروپا و آمریکا پراکنده شدند.

دهه 1920 و به ویژه پس از امضای پیمان لوزان (1923) مهاجرت نهائی ارامنه به آرژانتین گسترش زیادی یافت. پس از جنگ جهانی دوم  و بین سالهای 1940 و 1950، ارامنه ای که در یونان، رومانی و بلغارستان زندگی می کردند و معدودی که در ترکیه باقی مانده بودند، به آرژانتین مهاجرت نمودند. بی ثباتی و ناامنی حاکم در این کشورها و استقرار کمونیسم در رومانی و بلغارستان، ارمنی ها را مجبور به مهاجرت به آرژانتین نمود.

در خصوص تعداد ارامنه ساکن در آرژانتین هیچ آمار و ارقام دقیقی وجود ندارد. انجمن ارامنه آرژانتین تخمین زده است که تعداد ارامنه حاضر در این کشور که از نسل های سوم و چهارم مهاجرین اولیه می باشند، بین 80،000 تا 100.000 نفر باشد. گفته می شود که بین سه تا چهار هزار مهاجر ارمنی نیز از جمهوری ارمنستان به آرژانتین در دهه گذشته میلادی وارد شده اند.


توزیع جغرافیایی

آرژانتین یکی از چند مقصدنهائی انتخاب شده بسیاری از مهاجرین بود. زمانی عمده استقرار ارامنه در شهر بوئنوس آیرس وحومه جنوبی این شهر بود. امروزه در شهر بوئنوس آیرس، یکی از محله های اصلی حضور ارامنه، منطقه پالرمو است. البته در شهرها و مناطق دیگر بویژه مناطق جنوبی کشور نیز جمعیت های کوچکتری از ارامنه زندگی می کنند. پس از استقرار، جمعیت های ارمنی نیز کم کم شکل گرفتند و کلیساها ، انجمن ها و کلوپ های ارامنه بعنوان نماینده این اقلیت مذهبی و قومی فعال شدند. مهاجرین به مناطقی که امکان خرید منازل مسکونی و فعالیت های تجاری مطابق حرفه و سلایقشان بود، پراکنده شدند.

جامعه کوچکی از ارامنه در تفریحگاه ساحلی شهر ماردل پلاتا  متمرکز شده  و مراکز فرهنگی و مذهبی خود را نیز تأسیس نمودند. استان کوردوبا هم اکنون پس از بوئنوس آیرس دومین مکان به لحاظ تعداد ارامنه ساکن می باشد. در همین استان، کلیسای سنت جورج (اولین کلیسای ارمنی ساخته شده در آمریکای جنوبی)، مدرسه و شاخه های محلی از احزاب های ارمنی سیاسی و سازمان های خیریه ارمنی تأسیس شد. در حال حاضر بین 4 تا 6 هزار ارمنی در منطقه کوردوبا زندگی می کنند.

علیرغم حضور نه چندان چشمگیر ارامنه در آرژانتین، در طول سالهای طولانی حضور در آرژانتین، به اقلیتی خوشنام در این کشور تبدیل شده اند. بیشتر این افراد در تجارت مشغول شده و چند نفر از مهمترین تجار آرژانتینی از اقلیت ارمنی هستند. ضمن اینکه هنرمندان و ورزشکاران معروفی ( همچون داوید نعلبندیان در رشته تنیس) از این اقلیت در آرژانتین بروز و ظهور یافته که همگی به کمک این اقلیت درآمده است. به لطف این سرمایه گذاریها، آرژانتین روابط خود را با ارمنستان توسعه و تحکیم بخشیده است اما در سوی مقابل، روابط ترکیه با آرژانتین به همین دلیل با موانع جدی روبرو بوده است تا جائی که سفر آقای اردوغان نخست وزیر ترکیه به دلیل نفوذ همین اقلیت، در سال 2010 لغو شد. ارامنه سعی می کنند که حضور علنی در سیاست داخلی آرژانتین نداشته باشند اگرچه لابی های قوی اقتصادی آنها و صاحبان صنایع منافع قوی این اقلیت را به خوبی حفظ کرده اند.